متن یادداشت به شرح زیر است:
با توجه به پیشرفت رسانه ها و تعامل های بسیار زیاد در بین جامعه و مردم در این سالها، و با دقت در تولیدات و پیشرفت های رشته های مختلف هنری در جهان، می توان معدل دقیق کیفی از این آثار را به دست آورد.
سطح بالایی از کیفیت در تولید، تعاملات اقتصادی آثار فرهنگی در مقیاس کلان آن، فراگیر بودن این آثار و تاثیرگذاری وسیع آنها در جهان حائز اهمیت است. از این رو هنرمندان سراسر جهان امروزه به نوعی از تولیدات هنری می پردازند که موارد ذکر شده را رعایت کرده و در مسیر جهانی تولیدات فرهنگی و هنری قرار بگیرد.
در ادامه این روند نوعی هارمونی را در آثار تولید شده می توان دید که مشخصا از یک سطح مشخص و آکادمیک برخوردارند. در تولید فیلم های سینمایی کیفیت ها دارای مشخصه های دقیق بوده و به تبع آن فروش آنها نیز بالا خواهد بود. در تولیدات آثار موسیقی و یا هنرهای تجسمی با تکیه بر تبلیغات و قوانین کپی رایت انتشار وسیعی از این آثار در سطح جهان را شاهد هستیم به نوعی که پس از گذشت چند ساعت از تولید آنها بخش بسیار زیادی از مردم در کشورهای مختلف از آن با خبر می شوند.
حال در این ساز و کار از پیش تعریف شده که هم به تاریخ بعد از رنسانس متکی است و هم فرم های مدرن و معادلات تکنولوژیک این روزهای جهان را می شناسد، برخی کشورها و هنرمندان آنها من جمله ایران، قدری عقب تر ایستاده و انگار نمی خواهد یا نمی تواند خود را سوار آن کشتی نجات کند.
در ایران هنرمندان موسیقی دسترسی به ناشرین بین المللی ندارند و با مارکت موسیقی جهانی غریبه اند. نداشتن قانون کپی رایت یا همان دفاع از حقوق مادی و معنوی صاحبان اثر از یک سو و هجوم بی سلیقگی های مردم و انتخاب های آثار سطحی از سمت دیگر باعث شده تا هنرمندان ما به گونه ای رفتار متفاوت روی بیاورند. رفتاری از جنس سلیقه عوام و بی نتیجه که نه در تاریخ ماندگار است و نه ارزش بالای هنری دارد. آنها درآمد بالایی ندارند و اکثرا خود با هزینه شخصی به تولید آثار می پردازند. این مجموعه رفتارها و شرایط باعث می شود تا نتوانند در حوزه بین المللی ورود کنند و از قافله عقب افتاده اند.
در بخش تولیدات سینمایی رفتار فیلمسازان ما به گونه ای رقم خورده که گیشه را اولویت خود می دانند و نه برای بالا بردن سطح اندیشه و فرهنگ فیلم می سازند و نه حتی برای عده ای اقلیت روشنفکر در جامعه. آنها از یک سو مواجه شده اند با تولیدات پرقدرت و فراگیر هالیوودی و از سوی دیگر انتخاب های سطحی جامعه.
اغلب شنیده می شود در جامعه ای که غم بسیار است هنر می تواند به نوعی آن را تلطیف کند. اما تولیدات سینمای طنز ما را مقایسه کنید با سینمای چاپلین یا فیلم های پوپولیستی ما را مقایسه کنید با فیلم های معمولی هالیوودی!
سوپر استارها ما را مقایسه کنید با آنها. حال آیا هنرمندان ما در این عرصه می توانند جز عده ای معدود و صاحب سبک، به هنر در جامعه وسیع جهانی روی بیاورند؟ داشتن همان مارکت ها و مخاطبان در سراسر دنیا؟ از این رو ما به نوعی با یک عدم پذیرش از سمت هنرمندان ایرانی مواجه هستیم. نوعی تفکر انتقادی به شرایط و مسیری که هموار نیست تا بتوانند تولیدات خود را داشته باشند.
اکنون به یک سوال مهم می رسیم. آیا هنرمندان ایرانی ساکن کشورهای دیگر، در حوزه های سینمایی و موسیقی موفق بوده اند؟ به زبان ساده اگر تمامی هنرمندان ما به کشورهای دیگر کوچ کنند، ما شاهد بزرگترین و مهم ترین تولیدات فرهنگی و هنری از سمت آنها خواهیم بود؟ هنر ماندگار و جهانی محصول تاریخی مشخص، جامعه ای آگاه و مهم تر از همه هنرمندانی توانا است. هرگز نقد به تنهایی آثار برجسته هنری را تولید نمی کند و باید طرحی نو ریخت.
غزاله سعادتی