سین- حسین لامعی: «منتقد تند بعضی از رفتارها و حرفهای شهاب حسینی بوده و هستم… انتقادهایم از او را (سر شهرزاد، سر محمد امامی، سر توهینش به کیمیایی و…) در همان زمان‌ها صریحاً و با لحن کوبنده نوشتم و رسانه‌ای کرده‌ام… اما در متنی که امروز شهاب منتشر کرد (خداحافظی‌اش از اینستاگرام)، عاشق یک بخشش شدم. آنجا که نوشت: «من آنچه انتظار داشتید نبودم، چون وامدارتان نبودم!»
🔹جمله‌ی شجاعانه و کم‌سابقه و و درجه اولی است… برخلاف جملات کلیشه و احمقانه‌ای مانند: «من هرچه دارم از شما مَردم دارم»، یا: «من هرچه میکنم برای پسند مردم است»، یا: «مَردم سرورانِ ما هستند و ما بدون مردم هیچیم» و… برخلاف این مدل جملات، شهاب حسینی حقیقتِ عریان را کوبید توی صورت مَردم… رک گفت که من بابِ طبع شما نیستم، چون اصلا طبعِ شما برای من مهم نیست!.. اینکه من اصلا چرا باید طوری باشم که شما خوشتان بیاید؟! چرا باید برای لایک و فالوی شما زندگی کنم؟! برای تایید شما زندگی کنم؟! آنچه خواستید نبودم، چون وامدارتان نبودم!…
🔹این بخش از حرفهای شهاب را تحسین میکنم زیرا به‌جد معتقدم که ما امروز بیش از هرچیز، وظیفه داریم «تابوی مَردم» را بشکنیم… تابوی سلبریتی‌ها که خیلی وقت است شکسته شده و دیگر از اصلاح‌طلب و اصولگرا و داخلی و خارجی و برنامه‌های تلویزیون و شبکه‌های ماهواره‌ای کسی نمانده که سنگی به سلبریتی‌ها نزده باشد…
🔹اما «تابوی مَردم»… این تابو روز به روز دارد عظیم‌تر میشود… وسیع‌تر و مقدّس‌تر میشود… طوری که دیگر همه در مقابلش وحشت‌زده‌اند… این را باید شکست… باید به تک تکِ مَردم حالی کرد که نظرشان دو زار برایمان مهم نیست… باید بهشان فهماند که ما وظیفه نداریم برای پسند آن‌ها لباس بپوشیم و برای خوش‌آمد آن‌ها حرف بزنیم و راه برویم… باید این حقیقت را توی صورتشان کوبید، به‌خصوص توی صورت نظرِ انبوهِ این کامنت‌گذارانِ احمق اینستاگرام…
🔹شکستن تابوی تقدّسِ مَردم، سخت‌ترین کار ممکن است، زیرا هم ممکن است تو را ویران و لگدمال کند، هم اینکه ریشه‌ای عمیق در این سرزمین دارد… ریشه‌ای تاریخی، پوپولیستی و کور و ویران‌گر… ریشه‌ای از اوایل این قرن، تا به اکنون…
🔹رجوع کنید به سخنرانیِ ماندگارِ سال‌های دورِ یوسف اباذری در دانشگاه تهران، با این تیتر: «مَردم، مقدّس نیستند!»
